انتظار7حضرت مهدی در منابع شیعه
مهدی(ع) در منابع شیعه
اخبار و روایات فراوانی از پیامبر اسلام(ص) و هر یک از امامان-¬¬¬¬¬علیهم السلام- دربارۀ تولد، غیبت، ظهور و قیام جهانی و سایر ویژگیهای حضرت(ع)، خصوصیات و ویژگیهای او- از قبیل اینکه: او از خاندان پیامبر(ص)، از فرزندان فاطمه(س) و از نسل حسین(ع) است و با قیام جهانی خویش زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد- پیشگویی شده است.
ما نخست به تعداد روایات وارد شده از ائمه شیعه دربارۀ حضرت مهدی(ع) و نیز اسامی کتبی که علمای این مذهب مستقلاً دربارۀ آن حضرت نوشته اند، اشاره می کنیم. سپس روایات رسیده از پیامبر اسلام(ص) از طریق اهل سنت و نیز کتب آنها را در این باره مورد بررسی قرار می دهیم:
1- امیر مؤمنان(ع)- 51 حدیث
2- امام حسن(ع)- 5 حدیث
3- امام حسین(ع)- 14 حدیث
4- امام سجاد(ع)- 11 حدیث
5- امام باقر(ع)- 63 حدیث
6- امام صادق(ع)- 124 حدیث
7- امام کاظم(ع)- 6 حدیث
8- امام رضا(ع)- 19 حدیث
9- امام جواد(ع)- 6 حدیث
10- امام هادی(ع)- 6 حدیث
11- امام حسن عسکری(ع)-22 حدیث
به عنوان نمونه به نقل چند حدیث اکتفا می کنیم:
الف- امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرمایند: پیامبر اسلام فرمود: عمر جهان به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از نسل حسین امور امت مرا در دست می گیرد و دنیا را پر از عدل می کند همچنانکه پر از ظلم شده است.
از حضرت علی(ع) در نهج البلاغه سخنان متعددی در این زمینه نقل شده است. از آن جمله می فرمایند: دنیا همچون شتر چموشی که از دوشیدن شیرش جلوگیری می کند، پس از چموشی، به ما روی می آورد. خداوند می فرماید: « ما می خواهیم به مستضعفان زمین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار می دهیم.»
ب- حسین بن علی(ع) می فرمایند: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا آنکه مردی از نسل من قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند چنانچه از ظلم وستم پر شده است. از رسول خدا شنیدم چنین می فرمود.
ج- امام جواد(ع) به عبدالعظیم حسنی-س- فرمود:
قائم ما همان مهدی منتظر است که در زمان غیبت باید در انتظارش بود و در زمان ظهور باید اطاعتش نمود. او سومین فرزند من خواهد بود. سوگند به آن خدایی که محمد را به پیامبری برگزید و امامت را ویژۀ ما خاندان قرار داد، اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می گرداند تا مهدی ظاهر شود و زمین را از عدل و داد پر کند چنانچه از ظلم و ستم پر شده است. خداوند متعال کار وی را یک شَبه اصلاح می کند، چنانکه کار موسی کلیم الله را در یک شب اصلاح فرمود؛ او رفت تا برای همسرش آتش بیاورد اما با منصب نبوت و رسالت برگشت.
امام جواد(ع) سپس فرمودند: بهترین اعمال شیعیان ما، انتظار ظهور و قیام اوست.
**
کتابهایی که پیش از تولد مهدی(ع) دربارۀ او تألیف شده است
موضوع غیبت و قیام حضرت مهدی(ع) در اسلام بقدری قطعی و مسلم بوده که کتابهای متعددی دربارۀ آن تألیف شده و تاریخ نگارش بعضی از آنها سالها پیش از تولد حضرت بوده است. مثلاً حسن محجوب زراد، یکی از محدثان و مصنفان موثق شیعه، کتاب المشیخة را 100 سال قبل از غیبت کبری نوشته و اخبار مربوط به غیبت امام مهدی را در آن نقل کرده است.
مرحوم طبرسی می نویسد: محدثان شیعه در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اخبار غیبت را در تألیفات خویش آورده اند.
همچنین برخی از اصحاب ائمه دربارۀ آن حضرت و قیام او کتاب نوشته اند مانند:
ابراهیم بن صالح انماطی(از یاران امام باقر(ع))، حسن بن محمد بن سماعه(از اصحاب امام موسی بن جعفر(ع))، محمد بن حسن بن جمهور(از یاران امام رضا(ع))، علی بن مهزیار(از یاران امام جواد(ع))، فضل بن شاذان نیشابوری(از شاگردان امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و امام هادی(ع)).
***
مهدی(ع) در منابع اهل سنت
چنانکه قبلاً اشاره کردیم، مهدویت و اعتقاد به وجود مهدی(عج) و ظهور او، اختصاص به مذهب تشیع ندارد، بلکه محدثان بزرگ اهل سنت نیز احادیث مربوط به آن حضرت را از طریق گروه بسیاری از صحابه و تابعین در کتابهای خویش نقل کرده اند، به طوری که گذشته از کتب شیعه، کتب و آثار دیگر مذاهب اسلامی(حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی) نیز از روایات نبوی که دربارۀ مهدی(ع) و ظهور او رسیده، سرشار است.
بر اساس پژوهش برخی از محققان بزرگ، محدثان اهل سنت احادیث مربوط به حضرت مهدی(ع) را از 33 نفر از صحابۀ پیامبر اسلام(ص) در کتب خود نقل کرده اند؛ تعداد 106 نفر از مشاهیر علمای بزرگ اهل سنت، اخبار ظهور امام غایب را در کتابهای خود آورده اند؛ و 32 نفر از آنان مستقلاً دربارۀ حضرت مهدی کتاب نوشته اند.
«مسند» احمد حنبل(متوفای241هجری) و «صحیح» بخاری(متوفای256هجری) از جمله کتب مشهور اهل سنت است که قبل از تولد امام قائم(عج) نوشته شده و احادیث مربوط به آن حضرت در آنها نقل شده است.
از جمله احادیثی که احمد حنبل نقل کرده این حدیث است:
پیامبر اسلام(ص) فرمود: اگر از عمر جهان تنها یک روز باقی نماند، خداوند حتماً در آن روز شخصی از ما را برمی انگیزد و او جهان را پر از عدل و داد می کند همچنانکه پر از ظلم شده باشد.
احادیث نبوی پیرامون حضرت مهدی(ع) و صفات و علائم ایشان در کتابها و منابع قدیم اهل سنت بقدری زیاد است که دانشمندان علم حدیث و حافظان بزرگ سنی، احادیث مربوط به مهدی را متواتر دانسته اند.
بر اساس یک بررسی اجمالی، تعداد17 نفر از بزرگان اهل سنت، به متواتر بودن احادیث مهدی در کتابهای خود، تصریح کرده اند. علامۀ شوکانی در خصوص اثبات تواتر این روایات، کتابی به نام «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظَر و المسیح» تألیف کرده است.
بی مناسبت نیست در اینجا، به عنوان نمونه، سخنان چند تن از مشاهیر علمای سنی را در این زمینه از نظر خوانندگان محترم بگذرانیم:
1- شوکانی در کتاب یاد شده، پس از نقل احادیث مربوط به حضرت مهدی(ع) می گوید:
همۀ احادیثی که آوردیم، به حد تواتر می رسد، چنانکه بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین با توجه به همۀ احادیثی که نقل کردیم، مسلم شد که احادیث منقول دربارۀ مهدی منتظر، متواتر است... آنچه گفته شد برای کسانی که ذره ای ایمان و اندکی انصاف دارند، کافی به نظر می رسد!
2- حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی(متوفای658ه.ق) در کتاب«البیان فی اخبار صاحب الزمان»(باب11) می گوید:
احادیث پیامبر اکرم(ص) دربارۀ مهدی، به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است.
3- حافظ مشهور ابن حجرعسقلانی شافعی (متوفای852ه.ق) در کتاب «فتح الباری» که در شرح «صحیح بخاری» نوشته است، می گوید:
احادیث متواتری وجود دارد حاکی از اینکه؛ مهدی، از این امت است و عیسی(ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر وی نماز خواهد گزارد.
4- مؤمن شبلنجی می نویسد:
اخبار متواتری از پیامبر رسیده که نشان می دهد مهدی از خاندان اوست و او زمین را پر از عدل و داد می کند.
5- شیخ محمد صبان می نویسد:
اخبار متواتری از پیامبر نقل شده مبنی بر اینکه مهدی قیام می کند و اینکه او از خاندان پیامبر است و زمین را پر از عدل وداد خواهد کرد...
6- شیخ منصور علی ناصف، از علمای بزرگ و معاصر«الأزهر» و مؤلف کتاب «التاج الجامع للاُصول»، می نویسد:
در میان دانشمندان گذشته و امروز مشهور است که در آخرالزمان به حتم و یقین مردی از خاندان پیامبر که نام او مهدی است، ظهور خواهد کرد. او بر همۀ کشورهای اسلامی تسلط خواهد یافت. مسلمانان همه پیرو او خواهند شد، او در میان آنان به عدالت رفتار میکند، و دین را قوت می بخشد. آنگان دجّال پیدا می شود. عیسی مسیح از آسمان فرود می آید و دجّال را می کشد، یا با مهدی در کشتن دجّال همکاری می کند. سخنان و احادیث پیامبر را دربارۀ مهدی، جماعتی از نیکان اصحاب پیامبر روایت کرده اند. محدثان بزرگی مانند: ابو داود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابم یعلی، بزّاز، امام احمد حنبل و حاکم نیشابوری آن احادیث را در کتابهای خود نقل کرده اند.
ابن ابی الحدید یکی از متتبع ترین علمای اهل سنت، در این زمینه می نویسد:
تمامی فرق اسلامی، اتفاق نظر دارند که عمر دنیا و تکلیف(بشر به اجرای احکام الهی)، پایان نمی پذیرد مگر پس از ظهور مهدی.
بیانیۀ مرکز وهابی رابطة العالم الإسلامی دربارۀ وجود حضرت مهدی(ع)
این بخش را با نقل بیانیۀ « رابطة العالم الإسلامی »، که از بزرگترین مراکز « وهابیّت» بوده و مقر آن در مکه است، به عنوان یک سند زنده بر اعتقاد عموم مسلمانان به موضوع مهدویت به پایان می بریم.
یکی از جهات اهمیّت این بیانیه این است که نشان می دهد: تندروترین گروهها در ضدیت با شیعه-یعنی وهابیان- نیز این موضوع را پذیرفته اند، نه تنها پذیرفته اند بلکه بطور جدی از آن دفاع می کنند و آن را از عقاید قطعی و مسلم اسلامی می شمارند و این، بخاطر کثرت دلایل و اسناد این موضوع است. به علاوه این مرکز، به عنوان یک مرکز جهانی و روابط بین ملل اسلامی فعالیت می کند.
در هر صورت در سال 1976میلادی شخصی به نام ابو محمد از کشور کنیا سؤالی دربارۀ ظهور مهدی منتظَر از رابطة العالم الاسلامی کرده است. دبیر کل این مرکز در پاسخی که برای او فرستاده، ضمن یادآوری این نکته که ابن تیمه[مؤسس مذهب وهابیّت]نیز احادیث مربوط به مهدی را پذیرفته، متن رسالۀ کوتاهی را که پنج تن از علمای معروف کنونی حجاز در این زمینه تهیه کرده اند، برای او ارسال داشته است. در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محل ظهور او یعنی مکه چنین آمده است:
...به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم، خداوند به وسیلۀ او جهان را پر از عدل و داد می کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است. او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر در کتب صحاح از آنها خبر داده است. احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابۀ پیامبر نقل کرده اند. از آن جمله:
عثمان بن عفان، علی بن أبی طالب، طلحة بن عبدالله، عبد الرحمان بن عوف، عبدالله بن عباس، عمار بن یاسر، عبدالله بن مسعود، ابو سعید خُدری، ثوبان، قرة بن ایاس مزنی، عبدالله بن حارث، ابو هریره، حذیفة بن یمان، جابر بن عبدالله، ابو امامه، جابر بن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالک، عمران بن حصینف ام سلمه.
سپس اضافه می کند:
هم احادیث یاد شده در بالا که از پیامبر نقل شده و هم گواهی صحابه که در اینجا در حکم حدیث است، در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث پیامبر(ص) اعم از سنن، معاجم و مسانید آمده است. از جمله:
سنن: ابی داود، ترمذی، ابن ماجه، ابن عمر الدانی.
مسانید: احمد، أبی یَعلی، بزّاز، صحیح حاکم.
معاجم: طبرانی ، رویانی، دار قُطنی و ابو نُعَیم در کتاب اخبار المهدی و خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد وابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق و غیر اینها.
بعد اضافه می کند:
بعضی از دانشمندان اسلامی کتب خاصی در این زمینه تألیف کرده اند. از جمله:
ابو نعیم: کتاب اخبار المهدی، شوکانی: کتاب التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظَر و الدجّال و المسیح، ادریس عراقی مغربی: کتاب المهدی، ابوالعباس بن عبدالمؤمن مغربی: کتاب الوهم المکنون فی الردّ علی ابن خلدون.
آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته، رئیس دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شمارۀ مجلۀ دنشگاه مزبور بحث کرده است.
عده ای از بزرگان ودانشمندان اسلام، از قدیم و جدید، در نوشته های خود تصریح کرده اند که احادیث رسیده در زمینۀ مهدی در حدّ «تواتر» است. از جمله:
سخاوی در کتاب فتح المغیث، محمد بن احمد سفاوینی در کتاب شرح العقیده، ابو الحسن ابری در کتاب مناقب الشافعی، ابن تیمیه در فتاوایش، سیوطی در کتاب الحاوی، ادریس عراقی مغربی در کتابی که پیرامون مهدی تألیف کرده، محمد بن جعفر کتانی در کتاب نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، ابو العباس بن عبدالمؤمن در کتاب الوهم المکنون...
در پایان بیانیه می نویسد:
تنها ابن خلدون است که خواسته احادیث مربوط به مهدی را با حدیث بی اساس و مجعولی به این مضمون که «مهدی جز عیسی نیست» مورد ایراد قرار دهد، و پیشوایان و دانشمندان بزرگ اسلام اعم از شیعه و سنی، گفتار او را رد کرده اند، بخصوص ابن عبدالمؤمن که در ردّ گفتار او کتاب ویژه ای نوشته است که از 30 سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است.
حافظان احادیث و محدثان نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدی مشتمل بر احادیث صحیح و حسن است و مجموع آن قطعاً متواتر و صحیح می باشد.
بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی واجب بوده و جزء عقاید اهل سنت و جماعت است و جز افراد «نادان» و «بی خبر» و «بدعتگذار»، آن را انکار نمی کنند.
مدیر ادارۀ انجمن اسلامی: محمد منتصر کنانی
اینها ترجمۀ قسمتهای «حساس» این رساله است که از نظر خوانندگان محترم گذشت.
***
پدر مهدی کیست؟
در اینجا تذکر این موضوع لازم است که در «بعضی» از منابع اهل سنت، پدر حضرت مهدی «عبدالله» معرفی شده است. در حالی که در منابع شیعه و سنی اخبار «فراوانی» وجود دارد که می رساند نام پدر آن حضرت «حسن»-علیه السلام- است.
سرچشمۀ این اختلاف آن است که در بعضی از روایات اهل سنت پیرامون ویژگیهای آن حضرت، این جمله از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است:« ...اسم او(مهدی) اسم من، و اسم پدرش، اسم پدر من است.»
قراینی در دست است که نشان می دهد جملۀ اخیر یعنی «اسم پدرش اسم پدر من است» عمداً یا اشتباهاً از طرف راوی به کلام پیامبر افزوده شده است و در گفتار آن حضرت فقط جملۀ اسم او اسم من است وجود داشته است.
حافظ گنجی شافعی در این باره می گوید:
ترمذی این حدیث را نقل کرده ولی جملۀ اخیر در آن نیست. نیز احمد بن حنبل، که دارای قدرت ضبط و دقت بوده این حدیث را در چند جا از «مسند» خود نقل کرده ولی جملۀ اخیر در آنها نیست.
گنجی اضافه می کند:
در اکثر روایاتی که حافظان حدیث و محدثان مورد وثوق اهل سنت در این باره نقل کرده اند، جملۀ اخیر نیست. فقط در حدیثی که شخصی به نام زائده از عاصم نقل کرده، این جمله به چشم می خورد. و چون زائده چیزهایی از خود به احادیث اضافه می کرده است، نقل او اعتباری ندارد.
گواه این معنا، این است که راوی این حدیث، شخصی به نام عاصم است و حافظ ابو نعیم در کتان مناقب المهدی، 31 نفر از راویان این حدیث را نام برده که همگی آن را از عاصم شنیده اند، و در هیچ کدام جملۀ اخیر نیست. و فقط در نقل زائده این جمله به چشم می خورد که طبعاً در مقابل آن همه روایات، فاقد اعتبار است و عدم صداقت زائده در نقل حدیث را نشان میدهد.
***
ابن خلدون و احادیث مهدی
چنانکه ملاحظه شد، اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اهل سنت، احادیث مربوط به حضرت مهدی(ع) را صحیح و مورد قبول می دانند. اما تنی چند، آنها را رد نموده یا مورد تشکیک قرار داده اند که از آن جمله «ابن خلدون» است. وی می گوید:
در میان تمام مسلمانان در طول قرون و اعصار مشهور بوده و هست که در آخرالزمان حتماً مردی از خاندان پیامبر ظهور می کند و دین را تایید و عدل و داد را آشکار می سازد، مسلمانان از او پیروی می کنند، وی بر تمام کشورهای اسلامی تسلط پیدا می کند، این شخص مهدی نامیده می شود و ظهور دجال و حوادث بعدی که از مقدمات مسلم قیامت است، به دنبال قیام او خواهد بود، عیسی فرود می آید و دجّال را می کشد یا در قتل دجّال او را یاری می کند و عیسی پشت سر او نماز می خواند...
گروهی از پیشوایان حدیث، مانند: ترمذی، ابو داود، بزّاز، ابن ماجه، حاکم، طبرانی، ابو یَعلی احادیث مربوط به مهدی را در کتابهای خود به نقل از صحابه مانند: علی، ابن عباس، عبدالله بن عمر، طلحه، عبدالله بن مسعود، ابو هریره، انس، ابو سعید خُدری، اُم حبیبه، اُم سلمه، ثوبان، قرّة بن إیاس، علی هلالی، عبدالله بن حارس، آورده اند.
ولی چه بسا منکران این احادیث، در سند آنها مناقشه کنند. در میان دانشمندان اهل حدیث معروف است که جَرح بر تَعدیل مقدم است. بنابراین اگر ما، در بعضی از راویان این احادیث نقطه ضعفی از قبیل: غفلت، کم حافظگی، ضعف یا انحراف عقیده یافتیم، اصل حدیث از درجۀ اعتبار ساقط می شود...
وی آنگاه به نقل تعدادی از این احادیث و بررسی وضع راویان آنها پرداخته و برخی از آنها را غیر موثق اعلام نموده و اضافه می کند:
این است مجموع احادیثی که پیشوایان حدیث دربارۀ مهدی و قیام او در آخرالزمان نقل کرده اند و چنانکه ملاحظه کردید، همۀ آنها جز مقدار بسیار کمی مخدوش است.
این بود خلاصه و فشردۀ نظریۀ ابن خلدون دربارۀ احادیث مربوط به مهدی منتظر(عج).
دانشمندان صاحب نظر و متخصصان علم حدیث اعم از شیعه و سنی، سخنان وی را با دلایل روشن رد کرده و آن را بی پایه دانسته اند. ولی ما، در اینجا به عنوان نمونه خلاصۀ سخنان شیخ عبدالمحسن عباد، رئیس و استاد دانشگاه مدینه را نقل می کنیم:
وی در کنفرانسی تحت عنوان«عقیدة أهل السنّة و الأثر فی المهدی المنتظَر»، در ردّ نظریۀ ابن خلدون چنین می گوید:
الف- اگر ابراز شک و تردید در مورد احادیث مهدی از طرف شخصی حدیث شناس بود، یک لغزش به شمار می رفت، چه رسد به مورخانی که اهل تخصّص در علم حدیث نیستند. چه خوب گفته است شیخ احمد شاکر:
ابن خلدون چیزی را دنبال کرده است که به آن آگاهی ندارد و وارد میدانی شده است که مرد آن نیست. او در فصلی که در مقدمۀ خود به مهدی اختصاص داده، پریشان گویی عجیبی کرده و مرتکب اشتباهات روشنی شده است. اصولاً او متوجه نشده است که مقصود محدثان از این جمله که: «جرح بر تعدیل مقدم است»، چیست!؟
ب- وی در آغاز فصل مربوط به مهدی اعتراف کرده است که:
در میان مسلمانان در طول قرون و اعصار مشهور بوده و هست که در آخرالزمان حتماً مردی از خاندان پیامبر ظهور می کند...
با اعتراف به اینکه موضوع قیام مهدی در میان تمام مسلمانان در طول قرون و اعصار امری مشهور و مورد قبول بوده و هست، آیا صحیح نبود که او نیز این عقیدۀ مشهور را مثل دیگران بپذیرد؟ آیا نظریۀ وی، با وجود اعتراف به اینکه همه مسلمانان بر خلاف و عقیده دارند، نوعی کجروی و تکروی نیست؟ آیا همۀ مسلمانان اشتباه کرده اند و فقط ابن خلدون درست فهمیده است!؟
اصولاً این موضوع یک موضوع اجتهادی نیست، بلکه یک موضوع نقلی و غیبی است و جایز نیست کسی آن را با هیچ دلیلی جز با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) اثبات کند و دلیل مزبور در اینجا نظریۀ مسامانان را اثبات می کند و آنان در این موضوع نقلی دارای تخصص هستند.
ج- ابن خلدون پیش از نقد و بررسی این احادیث می گوید: اینک ما در اینجا احادیثی را که در اینباره نقل شده، ذکر می کنیم.
و پس از نقل احادیث می گوید: این است مجموع احادیثی که پیشوایان حدیث دربارۀ مهدی و قیام او در آخرالزمان نقل کرده اند.
و در جای دیگر می گوید: آنچه محدثان از روایات مهدی نقل کرده اند، ما همه را به قدر توان در اینجا آوردیم.
در حالی که وی بسیاری از احادیث مهدی را نا گفته گذاشته است، چنانکه این معنا با مراجعه به کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدی تألیف سیوطی روشن می گردد. همچنین او از حدیثی که با سند معتبر در کتاب المنار المنیف تألیف ابن قیم نقل شده، غفلت کرده است.
د- ابن خلدون تعدادی از این احادیث را نقل و به خاطر بعضی از راویان آنها در سند آنها اشکال می کند، در حالی که راویان یاد شده، کسانی هستند که بخاری و مسلم یا حداقل یکی از آنها در صحیح خود از آنها نقل حدیث کرده اند و دانشمندان در سند آنها ایرادی نکرده اند.
ه- ابن خلدون اعتراف می کند که تعداد کمی از احادیث مر بوط به مهدی جای هیچ نقد و ایرادی از نظر سند ندارد(شکی در درست بودن و سندیت داشتن آنها وجود ندارد)...
بنابر این باید بگوییم که: آن تعداد کم که به گفتۀ وی مورد قبول است، برای اثبات مطلب کافی است و بقیۀ احادیث نیز مؤید آن تعداد خواهد بود.
***
انتظار مهدی و مدعیان مهدویت
نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد که در طول زمان، افرادی جاه طلب و سودجو ادعای مهدویت کرده اند، یا گروهی از مردم عوام افرادی را مهدی می پنداشته اند. این امر نشان می دهد که موضوع مهدویت و اعتقاد به ظهور یک منجی غیبی، در میان مسلمانان امری مسلم و مورد قبول بوده است، و چون نام یا برخی از نشانه های آن حضرت با مشخصات برخی از مدعیان یاد شده تطبیق می کرده، آنان از این موضوع سوءاستفاده کرده و خود را مهدی قلمداد نموده اند. یا چه بسا خود آنان ادعایی نداشته اند لکن برخی از عوام الناس از روی نادانی یا شدّت ستم و بیدادگری حکومت ها یا عجله ای که در ظهور مهدی داشته اند، یا به علل دیگر، بدون آنکه در مجموع به نشانه های حضرت دقت کنند، به اشتباه آنان را مهدی موعود تصور کرده اند.
به عنوان مثال: گروهی از مسلمانان محمد بن حنیفه را چون همنام و هم کنیۀ پیامبر اسلام بوده، مهدی پنداشته و بر این باور بوده اند که او نمرده است و غایب است و بعداً ظاهر می شود و بر دنیا مسلط می گردد.
گروهی از فرقۀ اسماعیلیه معتقد بودند که اسماعیل فرزند امام صادق(ع) نمرده، بلکه مرگ او از روی مصلحت اعلام شده است و او نمی میرد و همان قائم موعود است و قیام می کند و بر دنیا مسلط می شود.
محمد مشهور به نفس زکیه پسر عبدالله بن حسن در زمان منصور دواقینی عباسی قیام کرد و به مناسبت نامش، پدرش ادعا کرد که همان مهدی موعود است و با تکیه بر این موضوع طرفدارانی برای او فراهم کرد.
در جریان قیام نفس زکیه، محمد بن عجلان که از فقیهان و عابدان مدینه بود، به کمک وی برخاست. وقتی که محمد شکست خورد و کشته شد، جعفر بن سلیمان- حاکم مدینه- ابن عجلان را احضار کرد و به وی گفت: چرا با آن دروغگو خروج کردی؟ و آنگاه دستور داد دستش را قطع کنند.
فقیهان و اشراف مدینه که حضور داشتند از جعفر بن سلیمان، برای ابن عجلان درخواست عفو کردند و گفتند: امیر! محمد بن عجلان فقیه و عابد مدینه است و موضوع برای او مشتبه شده و خیال کرده است که محمد بن عبدالله، همان مهدی موعود است که در روایات آمده است.
عین این گرفتاری برای عبدالله بن جعفر نیز که از دانشمندان و محدثان بزرگ مدینه بود، پیش آمد و او هم در پاسخِ بازخواست حاکم مدینه، گفت:
من به این علّت با محمد بن عبدالله همکاری کردم که یقین داشتم او همان مهدی موعود است که در روایات ما یاد شده است. تا او زنده بود هیچ شکی در این موضوع نداشتم و هنگامی که او کشته شد فهمیدم که او مهدی نیست، و بعد از این دیگر فریب کسی را نخواهم خورد.
منصور نیز، که نامش عبدالله و نام پسرش محمد بود، بر پسر خویش لقب مهدی گذارده و ادعا می کرد که مهدی موعود فرزند من است، نه نفس زکیه!
همچنین می بینیم که برخی از فرقه ها، به مهدویت بعضی از امامان پیشین اعتقاد داشته اند، مثلاً ناووسیه حضرت صادق(ع) را مهدی و امام و زنده و غایب می پنداشتند. واقفیه همین اعتقاد را امام موسی بن جعفر(ع) داشتند. و بر این باور بودند که آن حضرت نمی میرد تا بر شرق و غرب عالم مسلّط شود و سراسر دنیا را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم شده است و او همان قائم مهدی است. وبالاخره گروهی نیز پس از رحلت امام حسن عسکری(ع) فوت آن حضرت را انکار کردند و گفتند: او زنده و غایب است و همان امام قائم می باشد.
اینها نمونه هایی است که نشان می دهد موضوع مهدویت در زمان پیامبر اسلام(ص) و بعد از او، موضوع مسلمی بوده است و امت اسلام همواره در انتظار شخصی بوده اند که قیام کند و با ظلم وستم بستیزد و پرچم حاکمیت عدل وداد را در جهان به اهتزاز درآورد.
بدیهی است که سوءاستفادۀ برخی بازیگران از موضوع مهدویت در بعضی از ادوار، هرگز نمی تواند مجوزی برای انکار اصل مسالۀ مهدویت باشد، زیرا در طول تاریخ، حقایق بسیاری از سوی عناصر بازیگر و فرصت طلب مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مدعیان الوهیت، یا نبوت و سایر مقامات معنوی، در دنیا کم نبوده اند. ادیان ساختگی نیز در دنیا کم نبوده است. ولی اینها هرگز دلیل این نمی شود که کسی منکر اصل وجود خدا و نبوت انبیاء گردد.
علم، دانش وصنعت نیز در زمان ما مورد سوءاستفاده واقع شده و در راه های ضد بشری بکار می رود، ولی آیا این باعث می شود که ما اصل علم و صنعت را نفی کنیم!
***
سیمای حکومت مهدی در آینۀ قرآن
قرآن کریم در زمینۀ ظهور قیام حضرت مهدی(عج)- مانند بسیاری از زمینه های دیگر- بدون اینکه وارد جزییات شود، بصورت کلی و اصولی بحث کرده است؛ یعنی از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل و نهایی صالحان در روی زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران اسلامی، به استناد مدارک حدیثی و تفسیری، مربوط به حضرت مهدی و ظهور و قیام او دانسته اند. ما از مجموع آیات قرآنی که دانشمندان آنها را ناظر به این موضوع دانسته اند. و صراحت بیشتری دارند، جهت رعایت اختصار، سه آیه را مورد بررسی قرار می دهیم:
1- وَلَقد کَتَبنا فِی الزّبُورِ مِن بَعدِ الذکرِ أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ: ما، در زبور پس از تورات نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
در توضیح معنای این آیه یادآوری می کنیم که: ذکر در اصل به معنای هر چیزی است که مایۀ تذکر و یادآوری باشد ولی در آیۀ یاد شده به کتاب آسمانی حضرت موسی(ع) یعنی تورات تفسیر گردیده است به قرینۀ اینکه قبل از زبور معرفی شده است.
طبق تفسیر دیگری، ذکر اشاره به قرآن مجید است زیرا که در خود آیات قرآن این عنوان به قرآن گفته شده است: إن هُوَ إلّا ذِکرٌ لِلعالَمینَ(تکویر27) بنابراین، کلمۀ «من بعد» به معنای «علاوه بر» بوده و معنای آیه چنین خواهد بود: ما، علاوه بر قرآن، در زبور نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
مرحوم شیخ مفید در آغاز فصل مربوط به حضرت مهدی(عج)، به این آیه و آیۀ بعدی که نقل می کنیم، استناد کرده است.
در تفسیر این آیه از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: این بندگان صالح، همان یاران مهدی در آخرالزمانند.
مفسر برجسته قرآن، مرحوم طبرسی درتفسیر آیۀ مزبور، پس از نقل حدیث یاد شده می گوید:
حدیثی که شیعه وسنی از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده اند، بر این موضوع دلالت دارد:«اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی صالح از خاندان مرا برانگیزد و او جهان را پر از عدل وداد کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.
اشارۀ قرآن به پیشگویی حکومت بندگان شایستۀ خداوند در روی زمین در کتاب تورات و زبور، نشان می دهد که این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در کتب آسمانی پیامبران پیشین یکی پس از دیگری مطرح می شده است.
جالب توجه این است که عین این موضوع در کتاب مزامیر داود که امروز جزء کتب عهد قدیم(تورات) است و مجموعه ای از مناجاتها و نیایش ها و اندرزهای داود پیامبر(ع) است، به تعبیرهای گوناگون به چشم می خورد. از جمله در مزمور 37 می خوانیم:
...شریران منقطع می شوند، اما متوکلانِ به خداوند وارث زمین خواهند شد، و حال اندک است که شریر نیست می شود که هر چند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد بود اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی مُتلذذ خواهند شد.
همچنین در همان مزمور چنین می خوانیم:
...متبرکان وارث زمین خواهند شد، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد.
2- و اراده کرده ایم که بر مستضعفان زمین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دادیم.(قصص6)
چنانکه در «مهدی در منابع شیعه» نقل کردیم، امیر مؤمنان علی(ع) پس از پیشگویی بازگشت و گرایش جهان به سوی خاندان وحی، این آیه را تلاوت فرمود.
محمد بن جعفر، یکی از علویان، در زمان مأمون بر ضد خلافت عباسی قیام کرد. او می گوید: روزی شرح گرفتاری ها و فشار هایی را که با آنها روبرو هستیم، برای مالک بن انس نقل کردم. او گفت: صبر کن تا تأویل آیۀ: وَ نُریدُ أن نُمَنّ عَلَی الذّین...آشکار گردد.
3- خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را خلیفۀ روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید؛ و دین و آیینی را که خود برای آنان پسندیده استقرار خواهد بخشید و بیم و ترس آنان را به ایمنی و آرامش مبدّل خواهد ساخت، مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک قرار نمی دهند...(نور55)
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه می گوید:
از خاندان پیامبر روایت شده است که این آیه دربارۀ مهدی آل محمد(ص) نازل شده است.
عیّاشی از حضرت علی بن الحسین(ع) روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود: به خدا سوگند آنان شیعیان ما خاندان پیامبر هستند. خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما به انجام می رساند و او مهدی این امت است. او همان کسی است که پیامبر(ص) دربارۀ او فرمود:
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. اسم او اسم من(محمد) است، او زمین را از عدل وداد پر می سازد همانگونه که از ظلم جور پر شده باشد.
طبرسی می افزاید: این معنا در تفسیر آیۀ مزبور از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز روایت شده است.
***
- ۹۵/۰۹/۰۷